جدول جو
جدول جو

معنی سنگ سودا - جستجوی لغت در جدول جو

سنگ سودا
سنگ پا، نوعی سنگ سوراخ سوراخ بسیار سخت است که در حمام چرک پا را با آن پاک می کنند، سنگ خاز
تصویری از سنگ سودا
تصویر سنگ سودا
فرهنگ فارسی عمید
سنگ سودا
(سَ گِ)
حجرالافروج:
بهر پای خود کسی آخر بدستم میگرفت
گر در این گرمابه من هم سنگ سودا بودمی.
حاجی محمدجان قدسی (از آنندراج).
کوه کن افشرده هرگه سوزن مژگان خویش
بیستون را آب همچون سنگ سودا برگرفت.
محمد سلیم (از آنندراج).
سنگ پا هرچند باشد سخت رو پامال میگردد
قیاس حرف ما شوریدگان از سنگ سودا کن.
میرزا رضی دانش (از آنندراج).
رجوع به حجرالافروج شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سنگ سا
تصویر سنگ سا
چیزی که با آن سنگ را می ساییدند، سنگ تراش
فرهنگ فارسی عمید
(تَ سَ / سُو)
خلاف گشاده دل. کسی که در داد و ستد سختگیر باشد. بدمعامله:
مرد تاجر گشاده دل باید
تنگ سودا کشد زیان فراخ.
سنجر کاشی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سَ گِ یَ)
حجر الیهود. رجوع به همین کلمه شود
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی است از دهستان دردنگر بخش نوخندان شهرستان دره گز. دارای 280 تن سکنه. آب آن از رودخانه. محصول آنجا سیب زمینی و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
مسن. سان. فسان. حجرالمسن. سنگی که با آن چاقو و کارد تیز کنند. (یادداشت بخط مؤلف). سنگ ساب
لغت نامه دهخدا
با سنگ ساییدن، سنگی که کارد و چاقو را با آن تیز کنند
فرهنگ گویش مازندرانی